نمونه رأی مهدورالدم از دیوان عالی کشور

نمونه رأی مهدورالدم از دیوانعالی کشور

نمونه رأی مهدورالدم از دیوانعالی کشور


امروز با بررسی نمونه رأی مهدورالدم از دیوان عالی کشور همراه شما هستیم.

این نمونه رای که در شعبه ۳۳ دیوانعالی کشور صادرشده است درباره این موضوعات می باشد:

اعتقاد به مهدور الدم بودن، حبس تعزیری، خطای شبیه به عمد، قتل در حکم شبه عمد، قتل عمدقتل عمد، قتل در حکم شبه عمد، اعتقاد به مهدور الدم بودن، حبس تعزیری، خطای شبیه به عمد

چکیده رای

در اتهام قتل به اعتقاد مهدور الدم بودن، چنانچه دادگاه نوع قتل را خطای شبه عمد تشخیص دهد، محکوم کردن متهم، به استناد ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، به ده سال حبس فاقد توجیه قانونی است؛ زیرا تعزیر مقرر در این ماده، مربوط به قتل عمدی است.

خلاصه جریان پرونده

آقای خ.غ. در ……طی شرحی اعلام نموده که برادرش م.غ. مفقود گردیده و آخرین فردی که همراه برادرش بوده است خ.س. بوده، مرجع انتظامی پس از بررسی و پیگیری از خ. تحقیق می‌نماید، که وی اظهار می‌دارد:

قرار بود مبلغ پنج هزار تومان از ع.ر. بگیرم و م.غ. را به منزلم بیاورم، که ع.ر. با شخص دیگری، فقدانی را به گروگان بردند.

ع.ر. اول منکر موضوع شده ولی تحقیقات بعدی وی را ناچار به اظهار حقیقت نموده و در حالی که عرق از سر و روی وی جاری شده و گریه می‌کرده به قتل اعتراف نموده و اظهارات س. را تأیید کرده است.

که پس از حضور م.غ. در منزل س. با همدستی شخصی به نام ش.ر. (ب.) مقتول را با دو دستگاه موتور به بیابان‌های اطراف … برده و پس از این که ش. دست و پای مقتول را با لنگ ب. که در اختیار داشتم، بست، وی را خودم در بیابان خفه کردم، جسد را به گودالی که مقتول را وادار به کندن آن کرده بودیم، گذاشتیم بعد جهت اطمینان، با کاردی که از قبل به هم راه داشتم روی سینه او نشستم و گلوی وی را بریدم، او را خاک کردم و از محل متواری شدیم.

جهت حصول اطمینان، مأمورین با اخذ دستور قضائی به محل ادعائی عزیمت، که پس از طی ۱۳۰ کیلومتر در مسیر بیابان، خودروها قادر به حرکت نبوده مأمورین با متهم، پیاده حدود ۵ کیلومتر دیگر طی می‌نمایند که به محل دفن جسد می‌رسند که در نزدیک محل بوی تعفن شدید نیز به مشام می‌رسیده است.

ضمن فیلم‌برداری، جسد از گودال خارج، به مرجع انتظامی منتقل، پس از اخذ نظریه پزشکی قانونی، جهت انجام مراسم تدفین تحویل خانواده مقتول گردید.

پس از خاکبرداری وضعیت جسد به این صورت بوده که چشم‌ها، دست‌ها و پاهای وی بسته شده بوده، گلوی وی بریده و مدت زیادی از فوت گذشته بود ع.ر. انگیزه خود از قتل را قضیه ناموسی اعلام نمود و این که مقتول در سال گذشته به همسرم با فرد دیگری تجاوز نموده‌اند و این مسأله برایم عقده شده بود که با ورود به منزلم و در غیاب من این کار را بکنند.

 ع.ر. در حین کشف جسد، جزئیات را تشریح نموده که از حرکات و بیانات وی فیلم‌برداری شده است.

در بازپرسی ع.ر. اظهارات خود را شخصاً نوشته است و توضیح داده که:

 دهم ماه مبارک سال ۸۷ شهریور گذشته ساعت ۳۰/۸ به مسجد می‌رفت در مسیر م.غ. و ح.ک. را که در مسیر خانه ما حرکت می‌کردند، دیدم، برایم دست تکان دادند و سلام دادند، رفتم مسجد، بعد از دو ساعت برگشتم، دیدم خانمم گریه می‌کند وی گفت بیا مرا بکش، من دیگر نمی‌خواهم زنده بمانم.

نهایتاً بعد از اصرار گفت دو نفر آمدند و به من تجاوز کردند به زور خانم را آرام کردم.

گفتم انتقام می‌گیرم و از او خواستم به خاطر دو بچه کوچک صبر کند و خودش را نکشد تا صبح گریه می‌کرد من هم گریه می‌کردم.

صبح ردپا را گرفتم دیدم ردپای همین دو نفر است م.غ. و ح.ک.، به این دو نفر مشکوک شدم تحقیق کردم، روز قبل م. با همین پسر آمده درب منزل ما سراغ من، گفته ر. هست.

خانمم گفته نه، گفته امشب می‌آید خانم گفته نه بعد من ۸ شب بود آمدم خانمم گفت فلانی آمده دنبالت این‌ها یک روز قبل از این جریان بوده ـ یک بار دیگر آمدند موقع غروب بود ح.ک. ۱۰۰ متری پشت دیوار ایستاده بود، که دید نداشت، م. به سمت خانه حرکت می‌کرد تا برود نگاه کند کسی هست یا نه ـ من از راه آمدم فوراً برگشت.

موتور را نگه داشتم گفتم چکار داری گفت آمده‌ام از شما پول بگیرم، پولی نداشتم بدهم، رفت.

م. گفت بعداً می‌آییم بعد از نیم ساعت برگشتند م.غ. آمد خانه ما آب خورد ده دقیقه نشست و گفت ح. بیرون جاده ایستاده، من دیگر می‌روم.

هیچ رابطه‌ای با این دو پسر نداشتم ولی همیشه می‌آمد خود را نزدیک به من می‌کرد.

وقتی این‌ها به خانه ما آمده بودند اسلحه ای جا مانده بود.

 به کسی نگفتم، از مغازه برادرش دیدن کردم، دیدم همان اسلحه شبیه آن که اسباب بازی بود در آنجا وجود دارد.

از پدر م. پرسیدم کجاست سه روز بعد بود گفت سه روز است از م.غ. آماری نداریم. همان شب می‌روند منزل خ. از او سئوال کردم گفت:

 این‌ها آمدند خیلی اضطراب و استرس داشتند از تحقیقاتی که کردم مطمئن شدم کار، کار همین دو نفر است، چون همان سه روز هم سه بار دیدم دور خانه ما گشت می‌زنند.

دنبال نقشه بودم. به ش. گفتم قرار است ر.خ. او را بیاورد، تو برو خانه خ.، رفتند روز بعد م.غ. او را پای درختی نشانده بود.

آمد دنبال من، وقتی غ. مرا دید به لرزه افتاد گفت کار دارم مرا ببرید روستا، با تندی گفتم بشین، می‌ترسید می‌لرزید، رفت هیزم بیاورد فرار کرد، دیگر همه چیز برایم واضح شد.

از او تنهائی سئوال کردم گفت کار ح.ک. بوده ولی گفته است نگو، دیگر با او صحبت نکردم، همراهان گفتند آزار و اذیتش نکن، او را بکش و گرنه آزادش کن، گفتم آزاد نمی کنم و برویم.

دست و پا، دو چشم و دهن او را بستیم چاله کندیم خواباندیمش، خودم با یک پارچه گلویش را تاباندم و خفه اش کردم.

بعد هم با کارد گردنش را بریدم. به خ.س. به اتهام معاونت در قتل تفهیم اتهام شده اظهار داشته: ر. به من گفت مقتول از وی گوشی تلفن و پول برده و به من گفت که بروم او را بیاورم، آوردم، بعد او را بردند، نگفتند کجا می‌برند، من نمی دانستم قصد کشتن وی را دارند.

 ر. با قرار بازداشت موقت به زندان اعزام می‌شود، اعتراض وی نیز پذیرفته نمی‌شود (صفحه ۷۰) والدین مقتول از ر. و س. اعلام شکایت نموده‌اند. نظریه پزشکی قانونی واصل شده است علت تامه فوت قطع عناصر حیاتی گردن در اثر بریدگی با چاقو یا کارد تعیین گردیده است.

 از زمان فوت حدوداً ده روز گذشته است. در … مجدداً در بازپرسی از وی سئوال شده علت قتل چه بوده؟

اظهار داشته: من مسجد رفته بودم به همسرم در ماه مبارک رمضان حمله کرده به عنف به او تجاوز کرده‌اند.

می‌دانستم اگر شکایت کنم شاهد و مدرک می‌خواهند و کسی که این کار را انجام می‌دهد برای خودش شاهد نمی‌برد.

من با این نقشه او را بردم تهدید کنم تا بگوید چه کسانی همراه او بوده‌اند، اول گفت ح.ک. بعد با کابل او را زدم گفت من بوده ام، من هم او را کشتم، ش. و الف. هم آنجا بودند، چنین آدم های کثیفی باید از جامعه جمع شوند.

اگر شما هم بودید این کار را می‌کردید، از ناموس خودم دفاع کرده ام اعدام هم اشکال ندارد، به ش. و الف. نگفته بودم که می‌خواهم او را بکشم.

 ولی بعد از اقاریر متهم تصمیم گرفتم او را بکشم، آن‌ها گفتند او را بزن ولی نکش ولی من کشتم، آن‌ها از قبل اطلاع نداشتند.

خودم هم نمی‌خواستم او را بکشم به خ. گفته بودم از منزلم دزدی می‌کرده، وقتی به منزل آمدم فقط موضوع را به همسرم گفته ام.

 پرونده با صدور قرار مجرمیت به کیفری استان ارسال و به شعبه اول کیفری استان ارجاع می‌گردد، والدین مقتول طی لایحه‌‌ای تقاضای پیگیری و اقدام قانونی نموده تقاضای قصاص می‌نمایند.

در … دادگاه با حضور اعضاء، نماینده دادستان و برادر مقتول تشکیل می‌گردد.

 برادر مقتول اظهار داشته والدینم به علت بیماری و بعد مسافت نتوانسته اند در جلسه حضور یابند، نماینده دادستان تقاضای صدور حکم قانونی دارند، متهم گفته است که:

 اظهارات قبلی خودم را قبول دارم، خودم مقتول را به قتل رساندم این آقا به عنف به همسرم تجاوز کرده، من مقتول را به وسیله چاقو در منطقه … به قتل رساندم.

دادگاه نحوه قتل را از متهم سئوال کرده است که مطالب قبلی را تکرار نموده و اضافه کرده وقتی از مقتول پرسیدم چکار کردی گفت:

شبی که برای نماز رفته بودی یک الف. و ح.ک. آمده بودند تو را بکشند، بعد گفت ما دو نفر به زنت تجاوز کردیم، وقتی او این حرف را زد من از روی جنون با چاقو یک ضربه به گردنش زدم و گردنش را بریدم، قبل از قتل قصد کشتن نداشتم، فقط می‌خواستم حقیقت را بگوید، یک لحظه از خود بی خود شدم.

فاصله تجاوز تا قتل یازده ماه طول کشیده بود.

سوال ـ دلیل دیگری که اثبات نماید مرحوم و سایر متهمین به همسرت تجاوز نموده‌اند دارید؟

جواب ـ هم‌جرم‌های وی در پرونده دیگر اعتراف کرده‌اند. آقای خ.س. اصلاً از موضوع خبر نداشت چون من قصدش را نداشتم بلکه در صحنه‌ای که در بیابان پیش آمد بعد از اقرار به عمل زشت تجاوز به همسرم من عصبانی شدم و مرتکب قتل شدم.

خودم دست و پای او را بستم، چاقو را همیشه با خودم داشتم برای بریدن شلنگ یا پنچرگیری موتورسیکلت و امثال این‌ها، با مقتول هیچ خصومت نداشتم، قبل از قتل هم با کسی صحبت نکرده بودم، هفت روز بعد از قتل دستگیر شدم خودم را معرفی کردم و همه جریانات را از اول در آگاهی بیان کردم.

سوال شده چرا موضوع تجاوز را به مراجع قضائی و انتظامی گزارش نکردید؟

 گفته است که: یک آدم فرهنگی بودم همسرم نیز آموزشیار نهضت سوادآموزی، از ترس آبرویمان شکایت نکردیم، حتی همسرم شکایت نوشت ولی من آن را پاره کردم.

به خاطر حفظ آبروی خودمان، وکیل تسخیری دفاعیات خود را ضمن لایحه تقدیم دادگاه نموده است و ضمن آن با تشریح مطالب و این که موکل وی دچار جنون آنی شده و با این ذهنیت که فردی را که می‌کشد مهدورالدم است تصمیم به قتل می‌گیرد.

چون طبق ماده ۵۱ از قانون مجازات اسلامی جنون رافع مسئولیت کیفری است، تقاضای برائت نموده است.

پرونده شکایت همسر متهم در شعبه رسیدگی‌کننده مطرح بوده که مورد ملاحظه قرار گرفته و دو متهم دستگیر شده اقرار کرده‌اند که وارد منزل شاکیه شده‌اند و مقتول نگهبانی می‌داده و به وی تجاوز کرده‌اند.

متعاقباً مقتول جهت تجاوز مراجعه که موفق نشده (صفحه ۲۲۱) در صفحه ۲۲۸ هر دو نفر تجاوز را قبول نموده و اظهار داشته‌اند که م.غ. نیز تجاوز کرد.

دادگاه به شرح دادنامه ۰۰۱۸۵ ـ  صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان سیستان و بلوچستان که برای اکثریت دادگاه احراز شده است متهم به عقیده مهدورالدم بودن مرتکب قتل شده، ولی مهدورالدم بودن مقتول برای دادگاه به اثبات نرسیده، در نتیجه اتهام را در حد قتل به منزله خطای شبه عمد محرز و مسلم دانسته و به استناد ماده ۳۰۲ و تبصره ۲ ماده ۲۹۵ و ۲۹۷ قانون مجازات اسلامی نامبرده را به پرداخت یک فقره دیه کامل مرد مسلمان در حق اولیای دم محکوم می‌نماید که باید ظرف دو سال پرداخت شود.

به استناد ماده ۶۱۲ قانون مجازات به تحمل ده سال حبس محکوم می‌نماید.

اقلیت مستنداً به تبصره ۲ ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی نامبرده را مستحق قصاص نفس می‌دانند. وکیل تسخیری طی شرحی به رأی صادره اعتراض نموده و اظهار داشته ماده ۶۱۲ در مورد قتل عمد است، اگر دادگاه شبه عمد تشخیص داده استناد به این ماده صحیح نیست و تقاضای برائت موکل را نموده است.

پرونده به دیوان‌عالی کشور ارسال و در … به این شعبه ارجاع شده است.

متهم در تمام مراحل رسیدگی مقتول را مستحق کشتن دانسته است

حجت‌الاسلام و المسلمین قدیانی رئیس شعبه ۱۵ دیوان  عالی کشور با بیان اینکه متهم به قتل صریحاً به قتل اعتراف کرده است بیان داشت: متهم برای قتل اسلحه خریده است.

در تمامی مراحل رسیدگی گفته است که مقتول مستحق کشتن بوده است و بنابراین او را کشتم.

متهم طبق ماده ۳۰۲ ق.م.ا مصوب ۹۲ مرتکب قتل شده است

موحدی عضو معاون شعبه ۲۰ دیوان عالی کشور افزود:

متهم در شعبه پنجم دادگاه کیفری استان، طبق قانون قدیم مجازات اسلامی محکوم شده است و پس از نقض پرونده و ارجاع به شعبه دیگر دادگاه، طبق قانون جدید مجازات اسلامی محاکمه شده است.

 متهم طبق ماده ۳۰۲ ق.م.ا مصوب ۹۲ مرتکب قتل شده است. اما قتلی وی به اعتقاد مهدورالدم بودن مقتول بوده است.

انگیزه متهم به قتل در این پرونده شرافتمندانه بوده است

عباس بلادی، مستشار شعبه ۷ دیوان  عالی کشور با بیان اینکه دادگاه ها در حکم خود به پرداخت دیه اشاره نکرده اند گفت: لازم بود دادگاه‌ها در این خصوص اظهار نظر می‌کردند.وی افزود:

انگیزه متهم به قتل در این پرونده الهی و شرافتمندانه بوده است و مطابق مواد ۳۰۲ و ۳۰۲ ق. م . ا مصوب ۱۳۹۲ نباید قصاص شود و در صورت قصاص متهم اثرات نامطلوب اجتماعی در شهر محل وقوع قتل خواهد داشت.

نمی‌توان این قتل را شبه عمد دانست

حجت‌الاسلام و المسلمین مرتضوی در خاتمه جلسه اظهار داشت:

متهم با شلیک گلوله مقتول را به قتل رسانده است. پدر و مادر مقتول راضی به قتل نبوده اند، کسی که در پرونده لواط مجنی علیه بوده است، می گوید تصمیم به قتل نداشته است.

متهم به قتل به علت مخالفت پدرش، حتی پای وی را شکسته است.

در این پرونده نمی توان به اعتقاد مهدورالدم بودن قتل را شبه عمد دانست. بنابراین رأی شعبه دیوان عالی کشور مورد تأیید است.

در خاتمه از تعداد ۶۱ قاضی حاضر در جلسه هیأت عمومی ۵۰ قاضی رأی شعبه سوم دادگاه کیفری استان و ۱۱ تن، رأی شعبه دیوان عالی کشور را تأیید کردند

رای دیوان

درخصوص تجدیدنظرخواهی م.ی. به وکالت از ع.ر. از دادنامه شماره ۱۸۵ ـ ۱۳/۹/۱۳۹۰ صادره از شعبه اول دادگاه کیفری استان سیستان و بلوچستان که در لایحه تقدیمی اظهار نموده که محکومٌ‌علیه مقتول را مهدورالدم می‌دانسته لذا وی را به قتل رسانده و تقاضای صدور حکم برائت موکل خود را نموده است.

 با توجه به این که مهدورالدم بودن مقتول برای دادگاه به اثبات نرسیده و در این مورد اعتراض موجه و مستدلی که موجبات خدشه بر اساس رأی و نقض آن را فراهم نماید به عمل نیامده و رأی دادگاه در این قسمت مطابق با قانون و مدارک موجود در پرونده صادر گردیده و در رعایت تشریفات آیین دادرسی هم ایراد قابل ذکری ملاحظه نمی‌گردد، بنابراین ضمن رد اعتراض معترض، با استناد به بند «الف » ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته در محکومیت پرداخت یک فقره دیه کامل مرد مسلمان در حق اولیاءدم تأیید و ابرام می‌گردد.

 اما در قسمت دوم اعتراض که ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی را فقط مربوط به قتل عمد مجری دانسته و حسب محتویات پرونده و نهایتاً رأی دادگاه قتل را خطای شبه عمد تلقی نموده است، لذا در این مورد اعتراض را وارد دانسته با استناد به بند ۴ قسمت ب ماده ۲۶۵ قانون آیین دادرسی مزبور رأی صادره در این قسمت نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به دادگاه هم‌عرض ارجاع می‌گردد.

رئیس شعبه ۳۳ دیوان‌عالی کشور ـ عضو معاون

نیازی ـ اعتماد

مشاوره حقوقی نمونه رأی مهدورالدم از دیوان عالی کشور

مشاوره تلفنی و حضوری با وکیل پایه یک دادگستری، مشاوره آنلاین با وکیل پایه یک دادگستری و متخصص پرونده قتل عمد، مطالعه پرونده توسط وکیل پایه یک دادگستری توسط وکلای متخصص دیوان کشور امکان پذیر است.

جهت هماهنگی از روزهای شنبه تا چهارشنبه ساعت 9 الی 19 و روزهای پنجشنبه از ساعت 9 الی 15 با دفتر وکالت محمدرضا مهری وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی تماس بگیرید.

021-88663925

021-88663926

021-88663927

021-88663628

021-88799562

021-88795408

021-88796143

شماره همراه وکیل پرونده قتل عمد

09120067661

09120067662

09120067663

09120067664

09120067665

تماس آنلاین در تمامی ساعات شبانه روز با مدیر دفتر محمدرضا مهری با شماره همراه زیر امکان پذیر است.

09120067669

گروه وکلای رسمی مهر پارسیان

4.7/5 - (3 امتیاز)

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *